پرونده ویژه وارش/
نقش فرهنگ دینی در توسعه استان های شمالی کشور
یکی از دغدغه های اساسی جوامع امروزی، دستیابی به توسعه است؛ توسعه ای که پس از جنگ جهانی دوم، نظر دولت و ملت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای را به خود جلب کرده است. توسعه ای که حاکی از جهانی شدن است. اما مساله ای که دولت های اسلامی، در ابتدا، باید آن را حل و فصل کنند؛ رابطه ی دین با توسعه است.
|
از طرفی، دین اسلام کوشش دارد که حیات بشر را تدبیر کند و از طرفی دیگر، در دنیای جدید، پدیده های متنوعی ظهور کرده و می کند که هر کدام به سهم خود، بر نحوه ی زندگی انسانها تأثیر می گذارند و به عبارتی در حال توسعه یافتن هستند. در این وضعیت، برای یک جامعه دینی، مهمترین پرسش این است که نسبت دین با توسعه چیست.
در حقیقت، توسعه به سطح خاصی از خصوصیات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و علمی گفته میشود، که به لحاظ آثار و نتایج، قابل مشاهده و بررسی است. از این رو، استانداردهای توسعه، نقشی محوری در تعیین مفهوم آن دارند. این استانداردها تابع جهانشناسی، انسانشناسی و فلسفه و اخلاق برخاسته از آن میباشند. توسعه براساس شاخصهایی مفهوم پیدا میکند که این شاخصها از نگرش ما به جهان و انسان، نشأت میگیرد. از این رو، به تناسب جهانبینیها و انسان شناسیها، با مفاهیم گوناگونی در باب توسعه مواجه هستیم. به دیگر سخن، توسعه معیاری برای زیستن است، که از نگاه ما به جهان برمیخیزد. خاستگاه توسعه، نوع نگرش انسانها در یک جامعه است. از آنجا که توسعه یک مفهوم کاملا فرهنگی است، خاستگاه آن نیز در فرهنگ عمومی جامعه قرار دارد.
اسلام دین خاتم الهی، نگاهی جامع به حیات ارائه میکند. نگرشی که در آن دنیا و آخرت در ارتباط مستحکم با یکدیگر دیده میشوند. نه دنیا، فدای آخرت میگردد و نه آخرت، قربانی دنیا میشود. دنیا، کشتگاه آخرت و آخرت، مجال رسیدن به نتیجهی دنیا معرفی میشود و این بزرگترین سرمایهی توسعه، در جهان اسلام است. با این همه، عدم وضوح شاخص های توسعه از دیدگاه اسلام در جهان اسلام و بهرهگیری از معیارهایی که در تضاد آشکار با مبانی ارزشی اسلام قرار دارند، مانع باور عمومی به توسعه و تحقق آن در همه ابعاد شده است.
نظام سیاسی و حقوقی اسلام، در سازگاری کامل با مفاهیم فرهنگی آن، مجموعهای هماهنگ و کارآمد برای تحقق معیارهای توسعهی اسلامی را فراهم میسازد. عدم تحقق نظام سیاسی اسلام از یک سو و اجرا نشدن احکام و حقوق اسلامی از سوی دیگر به همراهی عدم وضوح مفاهیم اساسی اسلام در باب توسعه، موانع اصلی تحقق توسعه در جهان اسلام را تشکیل میدهد. در واقع اسلام با ارائه مفاهیم خاص فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی خود، الگویی از توسعه ارائه کرده که به زمان و مکان خاصی بستگی ندارد و جهان شمول است. البته این الگو در هر موقعیت، به تناسب شرایط خاص، تطبیق ویژهای پیدا میکند.
در بُعد اقتصادی، توسعه، از دیدگاه اسلام هنگامی تحقق پیدا میکند که عدالت اقتصادی، قدرت اقتصادی، رشد اقتصادی و استقلال و خودکفایی اقتصادی حاصل شده باشد. عدالت اقتصادی، در پرتو رفاه عمومی، و تعدیل ثروت حاصل میشود. در بُعد سیاسی، امنیت داخلی و بین المللی، استقلال سیاسی، عدالت اجتماعی و ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل انسانی، به عنوان شاخص های اصلی توسعه از دیدگاه اسلام قابل طرح است. از زوایه ی حقوقی، مساوات در برابر قانون، تسهیل در احقاق حق به شیوهی قانونی و قانون گذاری براساس شریعت اسلامی، به عنوان معیارهای توسعه اسلامی میتواند مطرح گردد. در بُعد فرهنگی، نفی خرافات، اعتقاد به آزادی اراده انسان، تأکید بر تلاش عمومی برای ساختن جهانی آباد بر محور معنویات، قانونگرایی، آزادی عقیده و تأکید بر حاکمیت اراده و مشیت الهی بر تمام شئون زندگی، از معیارهای توسعه اسلامی محسوب میشود.
توسعهی اسلامی، در واقع، توسعهی دینی و معنوی به معنای گسترده آن است که تمام ابعاد حیات مادی و معنوی انسان را در بر میگیرد و مجموعهی فعالیتهای او را در راستای آرمانها و ارزشهای اسلامی قرار میدهد. با این وصف، توسعهی دینی و معنوی، محور توسعهی اسلامی است. البته باید توجه داشت که اسلام دنیایی آباد، در راستای آخرت را، هدف الگوی توسعهی خود قرار داده است، نه دنیای بدون آخرت، یا آخرت بدون دنیا را.
با توجه به باورهای مستحکم مردم شمال کشور، مسئولین استانهای شمالی، بدانند که استفاده از الگوهای توسعه ی غربی، در این سه استان، با توجه به وجود تضاد با اعتقادات مردمی، نتیجه نخواهد داشت. بنابراین لازم می دانم توصیه نمایم، در راستای توسعه اسلامی، با توجه به مبانی و موازین اسلامی حرکت کنند تا هرچه زودتر به تمدن نوین اسلامی دست یابیم و آن را به عنوان سرمایه ی ملی دیار علویان، به سراسر کشور سپس جوامع اسلامی و در نهایت تمام دنیا ارسال نماییم.
حجت الاسلام نوعی
پ/
ضمیمه :