امروز : چهارشنبه ۲۸ آیان ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۱
سرویس : اجتماعی زمان :   ۱۴۰۴/۸/۲۸ - ۱۲:۱۹ شناسه خبر : ۲۳۳۳۸
ابرهای بارور، عقیم ماندند
زمین زیر آلودگی، نفس می‌ بازد پاییز امسال بی‌باران گذشت و سدهایی که زمانی پشتوانه‌ی امنیت آبی بودند، امروز با ذخیره‌ای بحرانی، زنگ خطر جیره‌بندی آب در شهرها را به صدا درآورده‌اند.

به گزارش وارش نیوز : این، نخستین‌بار نیست که تصمیم‌گیران کشور، در مواجهه با یک بحران، ساده‌ترین و پرهزینه‌ترین راه ممکن را برمی‌گزینند: فشار بر مردم.

اما چرا به این‌جا رسیدیم؟

پاسخ در تاریخ چهار دهه تصمیم‌های غلط نهفته است: افزایش بی‌رویه‌ی حفر چاه‌های عمیق، ساخت سدهای خاکی و حذف حق‌آبه‌ی تالاب‌ها و رودخانه‌ها، تکیه‌ی نابجا بر کشاورزیِ محصولات آب‌بر، و صدور مجوزهای شهرسازی بی‌برنامه. این تصمیمات، مهاجرت گسترده از روستا به شهر را تشدید کرد؛ شهرهایی صنعتی و آلوده پدید آمدند که سوخت‌های غیراستانداردشان هم آسمان را خفه کرد و هم سفره‌های زیرزمینی را خشکاند. اکنون، زمینِ زیر آلودگی، نفسش به شماره افتاده است.

باران نیامد… حتی پس از بارورسازی

در سال‌هایی که آسمان خاکستری و بی‌ابر، ما را از نعمت نزولات آسمانی محروم کرده است، امیدها به طرح «بارورسازی ابرها» گره خورده. طرحی که بر کاغذ علمی می‌نماید و قرار است آسمان ایران را بارور از ابرهای باران‌زا کند اما چرا ابرها بارور نشده‌اند؟!

از نیمه‌ی مهرماه امسال، عملیات بارورسازی در چند استان آغاز شد. با این حال، در آبان جز چند قطره پراکنده در ارتفاعات غرب، آسمان ایران همچنان خشک ماند. مسئولان وعده دادند از نیمه‌ی دوم آبان، آسمان خواهد بارید، اما آنچه آمد نه ابر که آلودگی بود.

ابر اگر هم توانست از میان لایه‌های دوده و غبار راهی به آسمان شهرها پیدا کند، در همان میانه‌ی هوا عقیم شد. آلودگی‌ها، دانه‌های بارش را بلعیدند. زمینِ خسته، رمقی برای نفس کشیدن نداشت؛ از عطش ترک برداشت و در سکوت، فرونشست.

وقتی علم، در برابر واقعیت زمین‌گیر می‌شود

کارشناسان معتقدند: بارورسازی ابرها تنها زمانی نتیجه می‌دهد که همه‌ی شرایط جویِ لازم برای بارش فراهم باشد. در غیر این صورت، این عملیات نه‌تنها بی‌اثر است، بلکه ممکن است جریان رشد ابرهای طبیعی را هم مختل کند.

به گفته‌ی آنان، وقتی آسمان شهرها آکنده از ذرات معلق، مازوت و آلاینده‌های سنگین است، نباید انتظار داشت طبیعت با تزریق چند عامل شیمیایی به لطف بیاید. این وضعیت، به‌جای افزایش بارش، ابرهای طبیعی را هم از بارندگی بازمی‌دارد و در بسیاری از نقاط، کاهش بارش نسبت به میانگین سالانه را تشدید می‌کند.

به بیان دیگر، در هوایی که نفس ندارد، باران هم توان گریستن ندارد.

خطای تاریخی: بی‌احترامی به آب

نگاهی به پیشینه‌ی سرزمینمان نشان می‌دهد که ایران از دیرباز کشوری کم‌آب بوده است. اما مشکل امروز، صرفاً اقلیم خشک نیست؛ فقدان احترام به آب و طبیعت است. تصمیم‌های غیرکارشناسی و سوء‌مدیریت‌های پی‌درپی، الگوی طبیعی آب را در این سرزمین دگرگون کرده‌اند.

در سایه‌ی بی‌توجهی مدیران، قنات‌ها خشک شدند، تالاب‌ها و دریاچه‌ها از دست رفتند و خاک زنده، بی‌پناه ماند. پیامد این زنجیره تصمیم‌های خطا، امروز در چهره‌ی ترک‌خورده‌ی زمین و آسمان بی‌باران هویداست.

صدای شعر، هشدارِ پیش‌بینی‌شده

سال‌ها پیش، مهدی اخوان ثالث در منظومه‌ی جاودانه‌ی «باران چرا نمی‌بارد؟» این روزها را پیش‌بینی کرده بود؛ وقتی از ابرهایی سخن گفت که «فضا را تیره می‌دارند، ولی هرگز نمی‌بارند». نیک اگر بنگریم، اخوان نه از آسمان، بلکه از ما می‌نالید،از مردمانی که سیاهی را عادی کردند و هنوز چشم به آمدن باران دوخته‌اند.

بارانِ واقعی از آسمان نمی‌آید، از ذهن ما آغاز می‌شود.

تا زمانی که تصمیم‌گیران، شهرسازان و مصرف‌کنندگان در این سرزمین، به منابع طبیعی احترام نگذارند،

هر چند آسمان را بارور کنیم، ابرها عقیم خواهند ماند و زمین، زیر آلودگی، نفس خواهد باخت.

زهره ترکمانی

ارسال نظر

نام :
ایمیل:(اختیاری)
متن نظر:
ارسال

• نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.


• نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.


آخرین اخبار
بیشتر